شکن اوردن

پیشنهاد کاربران

شکن آوردن ؛ سوز و گداز ایجاد کردن :
شمع نه دندانه گردد از شکن آخر
در تنم آسیب تب همان شکن آورد.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 764 ) .