شکم کوچک

لغت نامه دهخدا

شکم کوچک. [ ش ِ ک َ چ َ ] ( ص مرکب ) دارای شکم کوچک. خردبطن. خردشکم. مقابل شکم بزرگ. مقابل بزرگ شکم. ( یادداشت مؤلف ). || کنایه از کم خور. کم خواره. آنکه کم خورد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دارای شکم کوچک یا کنایه از کم خور آنکه کم می خورد .

پیشنهاد کاربران

بپرس