شکم دار

لغت نامه دهخدا

شکم دار. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) کلان شکم. ( ناظم الاطباء ). کسی که شکم کلان داشته باشد که آنرادر عرف هند، توندله خوانند. ( آنندراج ) :
همی شد ز تشبیه اومعتبر
فلک بودی از این شکم دارتر.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| قرابه یا خم که قسمتی از آن فراخ باشد. ( یادداشت مؤلف ). || جادار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کلان شکم کسی که شکم کلان داشته باشد و آنرا در عرف هند توندله خوانند .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] پرخور.
۲. ویژگی کسی که شکم بزرگ دارد.

مترادف ها

ventricular (صفت)
بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای

bulgy (صفت)
بر امده، محدب، شکم دار

ventricose (صفت)
باد کرده، شکم دار، متورم، یک طرفه

پیشنهاد کاربران

بپرس