شکم خالی. [ ش ِ ک َ ] ( ص مرکب ) کنایه از گرسنه. ( از یادداشت مؤلف ) : درونت حرص نگذارد که زربر دوستان پاشی شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد.سعدی.|| کنایه از میان تهی. ( یادداشت مؤلف ).