شکل دهی پرتو ( به انگلیسی: Beamforming ) در واقع یک روش انتقال سیگنال رادیویی می باشد. اکسس پوینتی ( Access Point ) که دارای این تکنولوژی باشد، انرژی سیگنال رادیویی ( Frequency Radio ) را به سمت کاربران فعال در شبکه WI - FI، متمرکز و هدایت می کند. این کار علاوه بر افزایش پهنای باند هر کاربر، منجر به افزایش محدوده پوشش اکسس پوینت و و گسترش بیش تر شبکه می گردد.
برای درک بهتر این موضوع که بیم فورمینگ بر چه اساسی کار می کند از یک مثال ساده استفاده می کنیم. تصور کنید سنگ کوچکی را داخل یک استخر بیندازیم، سنگ روی سطح آب امواجی ایجاد می کند. حال اگر دو سنگ انداخته شود، امواج تولید شده مطابق با یک الگوی تداخل منظم با یکدیگر هم پوشانی می کنند. ایجاد هر گونه تغییر در مشخصات سنگ ( اندازه و حجم و شدت ) موجب تغییر دامنه و فاز امواج ساطع شده روی سطح آب و همچنین تغییر الگوی تداخل ایجاد شده با امواج سنگ های دیگر می گردد. برای کنترل بهتر موقعیت، یک سنسور روی لبه استخر قرار داده تا تنها به دنبال الگوی صحیح امواج بگردد و تغییر مشخصات سنگ را ادامه می دهیم تا زمانی که آن الگوی خاص به نقطه مورد نظر برسد. در نقاط دیگر استخر الگوی موج متفاوت خواهد بود ولی ما فقط به دنبال یک الگو در یک مکان خاص هستیم پس هر چیز دیگری نادیده گرفته می شود.
کارکرد بیم فورمینگ در اکسس پوینت ها کم و بیش مشابه مثال فوق است. هر آنتن اکسس پوینت را همان سنگ کوچک در نظر بگیرید، در واقع شما مشخصات خروجی هر آنتن را در طول ارسال داده کنترل می کنید، هر آنتن با کمی تفاوت در مشخصات خروجی عمل ارسال داده را انجام می دهد. در اینجا با مشخصه ای به نام آرایه فازی روبرو می شویم، آرایه فازی بر اساس جمع آثار امواج ارسال شده توسط مجموعه ای از آنتن ها می باشد. در واقع بیم فورمینگ بر مبنای ترکیب المان ها در یک آرایه فازی کار می کند، به طوری که سیگنال هایی که در یک جهت خاص با یکدیگر تداخل سازنده داشته تقویت می شوند در حالی که در جهت های دیگر که باعث اختلال در عملکرد یکدیگر شده و تداخل مخرب داشته اند تضعیف می گردند.
در این نوع بیم فورمینگ اکسس پوینت تمام مدت گوش به زنگ کلاینت بوده تا از تحلیل های ابتدایی MRC برای تقویت توان، ارسال بیم مناسب و ایجاد بهره ( Gain ) بیشتر استفاده کند. در اینجا وظیفه اصلی به عهده اکسس پوینت بوده و هیچ فیدبک اکتیوی از کلاینت دریافت نمی گردد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرای درک بهتر این موضوع که بیم فورمینگ بر چه اساسی کار می کند از یک مثال ساده استفاده می کنیم. تصور کنید سنگ کوچکی را داخل یک استخر بیندازیم، سنگ روی سطح آب امواجی ایجاد می کند. حال اگر دو سنگ انداخته شود، امواج تولید شده مطابق با یک الگوی تداخل منظم با یکدیگر هم پوشانی می کنند. ایجاد هر گونه تغییر در مشخصات سنگ ( اندازه و حجم و شدت ) موجب تغییر دامنه و فاز امواج ساطع شده روی سطح آب و همچنین تغییر الگوی تداخل ایجاد شده با امواج سنگ های دیگر می گردد. برای کنترل بهتر موقعیت، یک سنسور روی لبه استخر قرار داده تا تنها به دنبال الگوی صحیح امواج بگردد و تغییر مشخصات سنگ را ادامه می دهیم تا زمانی که آن الگوی خاص به نقطه مورد نظر برسد. در نقاط دیگر استخر الگوی موج متفاوت خواهد بود ولی ما فقط به دنبال یک الگو در یک مکان خاص هستیم پس هر چیز دیگری نادیده گرفته می شود.
کارکرد بیم فورمینگ در اکسس پوینت ها کم و بیش مشابه مثال فوق است. هر آنتن اکسس پوینت را همان سنگ کوچک در نظر بگیرید، در واقع شما مشخصات خروجی هر آنتن را در طول ارسال داده کنترل می کنید، هر آنتن با کمی تفاوت در مشخصات خروجی عمل ارسال داده را انجام می دهد. در اینجا با مشخصه ای به نام آرایه فازی روبرو می شویم، آرایه فازی بر اساس جمع آثار امواج ارسال شده توسط مجموعه ای از آنتن ها می باشد. در واقع بیم فورمینگ بر مبنای ترکیب المان ها در یک آرایه فازی کار می کند، به طوری که سیگنال هایی که در یک جهت خاص با یکدیگر تداخل سازنده داشته تقویت می شوند در حالی که در جهت های دیگر که باعث اختلال در عملکرد یکدیگر شده و تداخل مخرب داشته اند تضعیف می گردند.
در این نوع بیم فورمینگ اکسس پوینت تمام مدت گوش به زنگ کلاینت بوده تا از تحلیل های ابتدایی MRC برای تقویت توان، ارسال بیم مناسب و ایجاد بهره ( Gain ) بیشتر استفاده کند. در اینجا وظیفه اصلی به عهده اکسس پوینت بوده و هیچ فیدبک اکتیوی از کلاینت دریافت نمی گردد.
wiki: شکل دهی پرتو