شکل بیان یا شکل بیان کلمه یا عبارتی است که از روی عمد از کاربرد زبان معمولی منحرف می شود تا اثر زیباشناسی سخن ( یا به عربی بلاغت ) ایجاد کند. [ ۱] اشکال گفتار به طور سنتی به طرح هایی طبقه بندی می شوند که توالی معمولی کلمات را تغییر می دهند، و ترانه ها ، که در آن کلمات معنایی غیر از آنچه معمولاً نشان می دهند دارند. نمونه ای از یک طرح، پلی سیندتون است: تکرار یک ربط قبل از هر عنصر در یک لیست، در حالی که این ربط معمولاً فقط قبل از آخرین عنصر ظاهر می شود، مانند "شیرها و ببرها و خرس ها، اوه من!" - با تأکید بر خطر. و تعداد حیوانات بیشتر از عبارات نثر تنها با "و" دوم است. نمونه ای از استعاره است که یک چیز را به عنوان چیزی توصیف می کند که به وضوح برای این نیست که ذهن را به مقایسه آنها سوق دهد، مانند «دنیا صحنه نمایش است».
شکل بیان بیشتر در ادبیات و دستور زبان های زیرشاخه زبان لاتین مطرح می شود ولی در زبان های ایرانی نیز کاربرد دارد و به کلماتی گفته می شود که بیشتر جهت زیبایی گفتار استفاده می شود و معنی کلمه اصلی خود را ندارند.
سخنوران کلاسیک، اشکال گفتار را به چهار دسته یا quadripita ratio دسته بندی می کردند:[ ۲]
• افزودن که به آن تکرار/بسط/ابرفراوانی نیز می گویند
• حذف که به آن تفریق/خلاصه/فقدان نیز می گویند
• جابجایی که انتقال نیز نامیده می شود
• جایگشت سوئیچینگ/تبادل/جایگزینی/تغییر نیز نامیده می شود
این دسته ها اغلب هنوز استفاده می شوند. اولین متن شناخته شده ای که آنها را فهرست می کند، اگرچه به طور صریح به عنوان یک سیستم نیست، Rhetorica ad Herennium است که دارای نویسندگی ناشناخته است، جایی که آنها را. [ ۳] سپس کوئینتیلیان در مؤسسه Oratoria به آنها اشاره کرد. [ ۴] فیلون اسکندریه نیز آنها را به عنوان افزوده برشمرده است. [ ۵]
شکل بیان انواع گوناگونی دارند. [ ۶] هدف این است که از زبان به صورت مبتکرانه برای برجسته کردن تأثیر آنچه گفته می شود استفاده کنیم. چند نمونه در ادامه می آید:
• «دور و دور صخره های ناهموار، راسکال پاره پاره دوید» نمونه ای از آلتراسیون است که در آن صامت r مکرراً استفاده می شود. «دوخت جوراب های خواهر سوزی برای سربازان» شکل خاصی از همخوانی به نام صفیری است که صدای s را تکرار می کند. هر دو معمولاً در شعر استفاده می شوند.
• «او از پله ها می دوید و سپس مجموعه ای از پرده های جدید» نوعی زئوگما است که سیلپسیس نامیده می شود. Run up می تواند به صعود سریع یا تولید اشاره داشته باشد. این اثر با پیشنهاد لحظه ای، از طریق یک جناس، تقویت می شود که ممکن است از پرده ها بالا برود. بیضی یا حذف استفاده دوم از فعل باعث می شود خواننده بیشتر در مورد آنچه گفته می شود فکر کند.
• "غرور دردناک" یک اکسیمورون است که در آن دو ایده متناقض در یک جمله قرار می گیرند.
• "An Einstein" نمونه ای از بخش گویی است، زیرا از یک نام خاص برای نشان دادن طبقه ای از مردم استفاده می کند: نوابغ.
• "من پروانه هایی در شکمم داشتم" یک استعاره است که به احساس عصبی اشاره دارد که گویی حشرات در حال پرواز در شکم فرد هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشکل بیان بیشتر در ادبیات و دستور زبان های زیرشاخه زبان لاتین مطرح می شود ولی در زبان های ایرانی نیز کاربرد دارد و به کلماتی گفته می شود که بیشتر جهت زیبایی گفتار استفاده می شود و معنی کلمه اصلی خود را ندارند.
سخنوران کلاسیک، اشکال گفتار را به چهار دسته یا quadripita ratio دسته بندی می کردند:[ ۲]
• افزودن که به آن تکرار/بسط/ابرفراوانی نیز می گویند
• حذف که به آن تفریق/خلاصه/فقدان نیز می گویند
• جابجایی که انتقال نیز نامیده می شود
• جایگشت سوئیچینگ/تبادل/جایگزینی/تغییر نیز نامیده می شود
این دسته ها اغلب هنوز استفاده می شوند. اولین متن شناخته شده ای که آنها را فهرست می کند، اگرچه به طور صریح به عنوان یک سیستم نیست، Rhetorica ad Herennium است که دارای نویسندگی ناشناخته است، جایی که آنها را. [ ۳] سپس کوئینتیلیان در مؤسسه Oratoria به آنها اشاره کرد. [ ۴] فیلون اسکندریه نیز آنها را به عنوان افزوده برشمرده است. [ ۵]
شکل بیان انواع گوناگونی دارند. [ ۶] هدف این است که از زبان به صورت مبتکرانه برای برجسته کردن تأثیر آنچه گفته می شود استفاده کنیم. چند نمونه در ادامه می آید:
• «دور و دور صخره های ناهموار، راسکال پاره پاره دوید» نمونه ای از آلتراسیون است که در آن صامت r مکرراً استفاده می شود. «دوخت جوراب های خواهر سوزی برای سربازان» شکل خاصی از همخوانی به نام صفیری است که صدای s را تکرار می کند. هر دو معمولاً در شعر استفاده می شوند.
• «او از پله ها می دوید و سپس مجموعه ای از پرده های جدید» نوعی زئوگما است که سیلپسیس نامیده می شود. Run up می تواند به صعود سریع یا تولید اشاره داشته باشد. این اثر با پیشنهاد لحظه ای، از طریق یک جناس، تقویت می شود که ممکن است از پرده ها بالا برود. بیضی یا حذف استفاده دوم از فعل باعث می شود خواننده بیشتر در مورد آنچه گفته می شود فکر کند.
• "غرور دردناک" یک اکسیمورون است که در آن دو ایده متناقض در یک جمله قرار می گیرند.
• "An Einstein" نمونه ای از بخش گویی است، زیرا از یک نام خاص برای نشان دادن طبقه ای از مردم استفاده می کند: نوابغ.
• "من پروانه هایی در شکمم داشتم" یک استعاره است که به احساس عصبی اشاره دارد که گویی حشرات در حال پرواز در شکم فرد هستند.
wiki: شکل بیان