شکسته نفس

/Sekastenafs/

مترادف شکسته نفس: افتاده، خاضع، فروتن، متواضع

متضاد شکسته نفس: متفرعن، متکبر، مغرور

لغت نامه دهخدا

شکسته نفس. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ن َ ] ( ص مرکب ) متواضع. فروتن. آنکه خود را کوچکتر از آنچه هست نشان دهد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شکسته نفسی شود.

فرهنگ فارسی

متواضع و فروتن

پیشنهاد کاربران

بپرس