دیکشنری
مترجم
بپرس
شکسته نامی
پیشنهاد کاربران
شکسته نامی ؛ بدنامی. رسوایی :
در اهل هنر شکسته کامی
به زآنک بود شکسته نامی.
نظامی.
+ عکس و لینک