شکسته بند

/Sekasteband/

مترادف شکسته بند: آروبند، ارتوپد

معنی انگلیسی:
orthopaedist, orthopedist, bone-setter

لغت نامه دهخدا

شکسته بند. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ب َ ] ( نف مرکب ) کسی که استخوانهای شکسته را میبندد و پیوندهای دررفته را جبیره میکند. آروبند ( در تداول مردم قزوین ). رداد. ( ناظم الاطباء ). مجبر. جابر. ( منتهی الارب ). کسی که علاج اعضای شکسته کند. ( از آنندراج ). آروبند. استخوان بند. جبار. رآب. آنکه استخوان شکسته تن آدمی و سایر حیوانات را بندد و درست کند. آنکه استخوان از هم رفته را جا بیندازد. آنکه استخوان شکسته و جای برفته را بندد. ( از یادداشت مؤلف ) :
هرچند مومیایی دلها شوی مخور
روزی ز دست رنج کشان چون شکسته بند.
شفیع اثر ( از آنندراج ).
اگر بود ز من آزرده مدعی عجبی نیست
ز مومیایی راضی شکسته بند نباشد.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).
می گلرنگ باشد تنگ بسته
شکسته بند دلهای شکسته.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
|| کسی که ظروف شکسته را بند میزند. || ( اِ مرکب ) رفاده ردادی. ( از ناظم الاطباء ). پارچه یا آنچه بدان شکسته را بندند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که استخوانهای شکسته را جا گذارد و مداوا کند .

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (ص فا. ) کسی که استخوان های شکسته یا از جا در رفته را جا می گذارد.

فرهنگ عمید

کسی که استخوان های شکستۀ بدن را می بندد و معالجه می کند، آروبند.

واژه نامه بختیاریکا

( شِکَسته بَند ) ارتوپد
تَهده گر

جدول کلمات

اروبند

مترادف ها

bonesetter (اسم)
شکسته بند

پیشنهاد کاربران

chiropractor
ارتوپد، آروبند، جابر
در گویش مردم شهرستان زرند بیتال گویند
جابر

بپرس