شکستن ( برشکستن ) کلاه ؛ برزدن قسمتی از آن تا از روی و چهره بیشتر مرئی گردد. ( یادداشت مؤلف ) :
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان.
حافظ.
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
... [مشاهده متن کامل]
کلاه گوشه به آیین دلبری بشکن.
حافظ.
گوشه گیران انتظار جلوه خوش میکنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن.
حافظ.
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان.
حافظ.
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
... [مشاهده متن کامل]
کلاه گوشه به آیین دلبری بشکن.
حافظ.
گوشه گیران انتظار جلوه خوش میکنند
برشکن طرف کلاه و برقع از رخ برفکن.
حافظ.