شکستن مال ، مال شکستن ؛ کم آمدن. از بین رفتن. حیف و میل شدن. کسر شدن : امیر را سخت حریص دیدم در بازستدن مال گفتم بیندیشم و دی و دوش در این بودم و هرچند نظر انداختم صواب نمی بینم این حدیث کردن که زشت نامی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بزرگ حاصل آید و از این مال بسیار بشکند که ممکن نگردد که باز توان ستد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 259 ) . چون ما حرکت کردیم بگو تا بر آنها بنویسند این گروه را بر آن گروه و آنرا بر این تا مالها مفاصات شود. . . خفّتها و تشدیدها رفت و آخر بسیار مال بشکست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261 ) .