شکستن قیمت

پیشنهاد کاربران

- || بی بها و بی ارج شدن. از قدر و قیمت افتادن :
لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم
سخن بگفتی و قیمت شکست لؤلو را.
سعدی.
و رجوع به ترکیب شکستن قدر شود.
شکستن قیمت ؛ بی ارزش کردن آن. ( یادداشت مؤلف ) :
قیمت خود به ملاهی و مناهی مشکن
گرت ایمان درست است به روز موعود.
سعدی.
نباید که بسیار بازی کنی
که مر قیمت خویش را بشکنی.
سعدی.