شکستن طره

پیشنهاد کاربران

شکستن طره ( زلف ) ؛ خم دادن آن. دوتا کردن آن. ( یادداشت مؤلف ) . تا کردن و به یکسو نهادن طره ( زلف ) . ( فرهنگ فارسی معین ) :
هرگز نگار طره بهنجار نشکند
تا بار عشق ، پشت خرد، زار نشکند.
محمدبن ابی بکر نسفی.
زلف بر طرف کله بشکستی.
؟