شکستن خمار

پیشنهاد کاربران

- شکستن خمار ؛ دفع کردن خمار بوسیله نوشیدن مجدد شراب و غیره. ( فرهنگ فارسی معین ) . علاج و شفا و رفع آن. ( یادداشت مؤلف ) :
خون دل من است شرابی که جزبدو
چشمت خمار غمزه خونخوار نشکند.
محمدبن ابی بکر نسفی.
...
[مشاهده متن کامل]

به سیلی رگ و سَرْش پیدا کنیم
خمار شبانه بدو بشکنیم.
اسدی.
نخستین شکستند بر خود خمار
پس از بزم و رامش گرفتند کار.
اسدی.
آبیست نزد من که خمار تو بشکند
پیش آرمت چو گویی بشکن خمار من.
ناصرخسرو.
نگویم در وفا سوگند بشکن
خمارم را به بوسی چند بشکن.
نظامی.
نبیند تلخ گشته سازگارش
شکسته بوسه شیرین خمارش.
نظامی.
خمارم مگر بشکنی زآب نار
به دفع خماری بدینسان خم آر.
نظامی.
چونوشین باده را در پرده بستی
خمار باده نوشین شکستی.
نظامی.