شکستن بازار ؛ کاسد شدن متاعی. کاسد شدن آن. ( یادداشت مؤلف ) :
چرخ از ستم به عهد تو بیزار شد چنانک
تاحشر داد و دین را بازار نشکند.
( محمدبن ابی بکر نسفی ) .
چرخ از ستم به عهد تو بیزار شد چنانک
تاحشر داد و دین را بازار نشکند.
( محمدبن ابی بکر نسفی ) .