شکرگر. [ ش َ ک َ گ َ ] ( ص مرکب ) شیرینی ساز و قناد. ( ناظم الاطباء ). حلوایی. ( آنندراج ) : اینت افیونگر است و آنْت شکرگرهر دو به خاک اندرون برابر و مقرون.ناصرخسرو.خلق تو گل فروش و زبانت شکرگر است.سیدحسن غزنوی ( از آنندراج ).و رجوع به شکرساز و شکرریز شود.