شکربرگ

لغت نامه دهخدا

شکربرگ. [ ش َ ک َ ب َ ] ( اِ مرکب ) حلوایی که از شکر و بادام سازند. ( ناظم الاطباء ). نوعی ازشکرپاره. ( برهان ). شکربوره. شکربره. شکربوزه. شکربورک. شکرپاره. نوعی از شکرپاره و آن حلواییست که با میوه ها پزند و آنرا سنبوسه قندی نیز گویند. ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). و رجوع به مترادفات کلمه شود. || شکرقلم ، یعنی برگهای دراز پهن که از شکر سازند و بر هم بندند. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - نوعی شیرینی شکر پاره . ۲ - پرکالهای دراز و پهن که از شکر سازند و بر هم نهند شکر قلم .

فرهنگ عمید

شکرپاره، نوعی شیرینی.

پیشنهاد کاربران

بپرس