شکرگون. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] ( ص مرکب ) مانند شکر. شکرمانند در طعم و رنگ : بس است این زهر شکّرگون فشاندن بر افسون خوانده ای افسانه خواندن.نظامی.سهیل از شَعر شکّرگون برآوردنفیر از شعری گردون برآورد.نظامی.