شکرکوزه. [ ش َ ک َ کو زَ / زِ ] ( اِ مرکب ) شاید مصحف شکرپوزه و شکربوزه باشد. ( یادداشت مؤلف ) : نادیده دهانت که گمان برد که هرگزخوشتر ز شکرکوزه بود پسته سفالی.سیدحسن غزنوی. || نام گیاهی است. ( یادداشت مؤلف ) : همچو سگ دربدر به دریوزه خوانده خرزهره را شکرکوزه.سنایی.