شکرپرداز. [ ش ُ پ َ ] ( نف مرکب ) شکرگزار و سپاس گوی. ( ناظم الاطباء ). سپاسگزار. ثناگوی : هر سر خاری زبان شکرپردازی شده ست محمل لیلی همانا در بیابان آمده ست.صائب تبریزی ( از آنندراج ).