شکایت گستری. [ ش ِ ی َ گ ُ ت َ ] ( حامص مرکب ) گله مندی. شکایت. گله گزاری. ( فرهنگ فارسی معین ) : او تو را کی گفت کاین گلبتره ها را جمع کن تا تو را لازم شود چندین شکایت گستری.انوری ( ازآنندراج ).|| ناله و زاری. ( فرهنگ فارسی معین ).