شکار کسی بودن

پیشنهاد کاربران

شکار کسی بودن ؛مطیع و رام وی بودن. مسخّر و در اختیار و در قبضه تصرف او بودن. تسلیم وی بودن :
به پنجم به کاری که کار تو نیست
نَیازی بدان کاو شکار تو نیست.
فردوسی.
به خوبی بتان پیشکار منند
...
[مشاهده متن کامل]

به مردی دلیران شکار منند.
فردوسی.
برو کآفریننده یار تو باد
همه دیو و جادو شکار تو باد.
فردوسی.
به نخجیر شاهان شکار ویند
دد و دام در زینهار ویند.
فردوسی.
لاجرم اکنون جهان شکار من است
گرچه همی داشت او شکار مرا.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
سوزنی.