شکاردوست. [ ش ِ ] ( ص مرکب ) که شکار دوست دارد. که نخجیرکردن دوست دارد. که علاقه به شکار دارد : دشمن تو ز تو چنان ترسدکه ز باز شکاردوست کلنگ.فرخی.او شکاردوست [ بود ] و همه شب گردیدی به شکار جستن. ( مجمل التواریخ و القصص ). امیر بلخ مردی شکاردوست بود. ( اسکندرنامه ، نسخه سعید نفیسی ).