شکارداشتن. [ ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) ناراحت و فکار داشتن. آزرده ساختن. ( از یادداشت مؤلف ). || مسخر داشتن. رام و مطیع و مغلوب داشتن : لاجرم اکنون جهان شکار من است گرچه همی داشت او شکار مرا.
ناصرخسرو.
فرهنگ فارسی
ناراحت و فکار داشتن آزرده ساختن
پیشنهاد کاربران
شکار داشتن ؛ شکار کردن : لاجرم اکنون جهان شکار منست گرچه همیداشت او شکار مرا. ناصرخسرو.