شکارافکنی. [ ش ِ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل و شغل شکارافکن. شکارچی گری. صیادی. شکارگری : کوهی از قیر پیچ پیچ شده بر شکارافکنی بسیچ شده.نظامی.به شکارافکنی گشاد کمنداز پی گور کند گوری چند.نظامی.بچه گور خورده سیر شده به شکارافکنی دلیر شده.نظامی.و رجوع به شکارافکن شود.