شک داشتن ؛ مردد بودن. در شک بودن. دودل بودن : در این هیچ شک ندارم و ریب ندارم. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 315 ) .
یکی اندر یکی را او ندارد هیچ یک یک شک
قدر را با قضا بندد قضا را با قدر دارد.
ناصرخسرو.
to suspect
to suscept. . ارادت دکتر حسن هناره
در شک بودن
در تردید بودن
oppugn
مورد تردید قرار دادن
شک داشتن
Have mixed feelings
Be in two minds
Have second thoughts
Be indecisive
Be skeptical of