شک داشتن. [ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) تردید داشتن. مقابل یقین داشتن. ( یادداشت مؤلف ). شک کردن : ندارم هیچ شک کاین داوری رابجز یزدان عادل نیست داور.ناصرخسرو.گر ترااشکال آید در نظرپس تو شک داری در انشق القمر.مولوی.
doubt (فعل)مظنون بودن، شک داشتن، تردید کردنsuspect (فعل)شک داشتن، ظن کردن، گمان کردن، سوء ظن داشتن، بدگمان شدن از، ظنین بودن از
to suspectto suscept. . ارادت دکتر حسن هنارهدر شک بودندر تردید بودنoppugnمورد تردید قرار دادنشک داشتنHave mixed feelingsBe in two mindsHave second thoughtsBe indecisiveBe skeptical of+ عکس و لینک