شپیخته

لغت نامه دهخدا

شپیخته. [ ش ِ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) اشپوخته.اشپیخته. ترشح کردن و پاشیده شدن آب باشد [ کذا ].( برهان ). آب ترشح کرده و پاشیده شده. اسم مفعول از شپیختن. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به شپیختن شود.

پیشنهاد کاربران