شپلاق

لغت نامه دهخدا

شپلاق. [ ش َ پ َ ] ( ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق. شپلق. شاپلاق. طپانچه و سیلی زدن بر روی و بیخ گوش. ( ناظم الاطباء ).

واژه نامه بختیاریکا

( شَپِلاق ) از گونه ی گیاهان با دانه های بسیار ریز؛ سیاهرنگ و غیر مغذی که بسیار شبیه گندم است و در مزرعه می روید.
( شَپِلاق ) سیلی

پیشنهاد کاربران

در گویش ایل باسری به سیلی به صورت شپلاق می گویند .

در زبان لری بختیاری به معنی
سیلی محکم
در آباده به سیلی که به پشت ناحیه گردن زده می شود شپلاق گفته می شود.

بپرس