شوکه. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) ناوچه آهنی باشد که زر و سیم گداخته را در آن ریزند تا شوشه شود. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( از ناظم الاطباء ) : بجنبانم عَلَم چندان در آن دو گنبد سیمین که سیماب از سر حمدان فروریزد در آن شوکه.
عسجدی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) واحد شوک یکی خار . یا شوکه بیضائ . ۱ - باد آورد . ۲ - کنگر خر . ناوچه آهنی باشد که زر و سیم گداخته را در آن ریزند تا شوشه شود .
فرهنگ معین
(شُ کِّ ) [ فر. ] (ص . ) دچار شوک شده .
فرهنگ عمید
ناوچۀ آهنی که سیم و زر گداخته را در آن می ریزند تا شمش شود. خار. ویژگی کسی که دچار شوک شده. * شوکه شدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] دچار شوک شدن.
واژه نامه بختیاریکا
وَهَک
دانشنامه عمومی
شوکه (راس الخیمه). شوکه یک منطقهٔ مسکونی در امارات متحده عربی است که در امارت رأس الخیمه واقع شده است. [ ۱] شوکه ۴۲۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.