[ویکی نور] محمد بن علی بن عبدالله شوکانی(1173-1250 ق) در «هجرۀ شوکان» یمن به دنیا آمد.پدر وی، عالمی بود که منصب قضاوت نیز داشت و معروف به صلاح و پاکی روح بود. در دامن پدر در صنعا پرورش یافت و با مهیا بودن محیط خانوادگی و وسایل رزق و اسباب حیات، به فراگیری علم مشغول گشت.
تحصیلات خود را از قرائت قرآن و حفظ آن نزد اساتید فن آغاز و در محضر حسن بن عبدالله هبل ختم نمود.پس از آن کتابهای زیادی را در علوم مختلف حفظ کرد.از عالمان زیادی دانش آموخت.، همراه با تحصیل به تدریس نیز اشتغال ورزید و دروس او، روزانه به بیش از ده درس در تفسیر، حدیث، اصول، معانی، بیان، و منطق، می رسید.در سن 20 سالگی اقدام به افتاء نمود بدون اینکه با اعتراض اساتیدش مواجه شود.وی از هوش و استعداد بسیار قوی برخوردار بود.در نتیجه در حدیث و تفسیر سرآمد هم روزگاران خود شد.به دلیل عدم موافقت والدینش در حیات آنها موفق به سفرهای علمی نگشت بدین جهت تحصیل و تدریسش، منحصر به صنعا و یمن بود.
شوکانی بر خلاف بسیاری از هم دورانش که اهل حکایت و نقل بودند و کتابهای آنها مملو از آن است، اهل تحقیق و اجتهاد و نظر در ادله و منادی بازگشت به کتاب و سنت بود.این امر او را در صف مقدم مجتهدین تلاشگر قرار داده است.از جانبی نیز حسد حسودان و نقد مقلدان بر وی بیشتر گردید.
وی به رغم دوری از دنیا طلبی و پرهیز از پذیرفتن مناصب گوناگون و...صرف تمام توان در راه علم، در سن 36 سالگی به منصب قضاوت در صنعا برگزیده شد.سپس-وزارت را قرین آن نموده متولی امور داخلی و خارجی یمن گشت و به بهترین وجه با مردم سلوک کرده، به خوبی از عهدۀ مسئولیت برآمد.
شوکانی در آغاز فقه را بر اساس مذهب امام زید آموخت و از پیشوایان و مفتیان مذهب زیدیه شد.آنگاه در آموزش حدیث، به جایی رسید که تقلید را کنار گذاشت و به اجتهاد نایل آمد و کتاب «الجرار المتدقق علی حدائق الأزهار» را نوشت.از آن روی که با تقلید مخالف بود مورد بی مهری بسیار هم مذهبان خویش قرار گرفت و وی در قبال آنان با روایت احادیثی از آل بیت پیامبر(ص) تقلید را مذموم و حرام می شمرد و در این باره رساله ای تحت عنوان «القول المفید فی حکم التقلید» نوشت.در عقیده سلفی و از ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم بسیار متأثر است.در این باره کتابی به نام «التحف بمذهب السلف» نگاشت.در جهت تطهیر اعتقاد توحیدی از مظاهر شرک و تمییز آن از بدعتها و خرافات و تبیین صحیح و روشن آن مطالب بسیاری در کتابهای خود نوشت.از جمله در کتاب «قطر الولیّ علی حدیث الولیّ».
وی در مورد شاگردان و اساتید خود کتابی بنام «الإعلام بالمشایخ الأعلام و التلامیذ الکرام» نوشته و شرح حال برخی از آنان را در کتاب «البدر الطالع»آورده است.
تحصیلات خود را از قرائت قرآن و حفظ آن نزد اساتید فن آغاز و در محضر حسن بن عبدالله هبل ختم نمود.پس از آن کتابهای زیادی را در علوم مختلف حفظ کرد.از عالمان زیادی دانش آموخت.، همراه با تحصیل به تدریس نیز اشتغال ورزید و دروس او، روزانه به بیش از ده درس در تفسیر، حدیث، اصول، معانی، بیان، و منطق، می رسید.در سن 20 سالگی اقدام به افتاء نمود بدون اینکه با اعتراض اساتیدش مواجه شود.وی از هوش و استعداد بسیار قوی برخوردار بود.در نتیجه در حدیث و تفسیر سرآمد هم روزگاران خود شد.به دلیل عدم موافقت والدینش در حیات آنها موفق به سفرهای علمی نگشت بدین جهت تحصیل و تدریسش، منحصر به صنعا و یمن بود.
شوکانی بر خلاف بسیاری از هم دورانش که اهل حکایت و نقل بودند و کتابهای آنها مملو از آن است، اهل تحقیق و اجتهاد و نظر در ادله و منادی بازگشت به کتاب و سنت بود.این امر او را در صف مقدم مجتهدین تلاشگر قرار داده است.از جانبی نیز حسد حسودان و نقد مقلدان بر وی بیشتر گردید.
وی به رغم دوری از دنیا طلبی و پرهیز از پذیرفتن مناصب گوناگون و...صرف تمام توان در راه علم، در سن 36 سالگی به منصب قضاوت در صنعا برگزیده شد.سپس-وزارت را قرین آن نموده متولی امور داخلی و خارجی یمن گشت و به بهترین وجه با مردم سلوک کرده، به خوبی از عهدۀ مسئولیت برآمد.
شوکانی در آغاز فقه را بر اساس مذهب امام زید آموخت و از پیشوایان و مفتیان مذهب زیدیه شد.آنگاه در آموزش حدیث، به جایی رسید که تقلید را کنار گذاشت و به اجتهاد نایل آمد و کتاب «الجرار المتدقق علی حدائق الأزهار» را نوشت.از آن روی که با تقلید مخالف بود مورد بی مهری بسیار هم مذهبان خویش قرار گرفت و وی در قبال آنان با روایت احادیثی از آل بیت پیامبر(ص) تقلید را مذموم و حرام می شمرد و در این باره رساله ای تحت عنوان «القول المفید فی حکم التقلید» نوشت.در عقیده سلفی و از ابن تیمیه و شاگردش ابن قیّم بسیار متأثر است.در این باره کتابی به نام «التحف بمذهب السلف» نگاشت.در جهت تطهیر اعتقاد توحیدی از مظاهر شرک و تمییز آن از بدعتها و خرافات و تبیین صحیح و روشن آن مطالب بسیاری در کتابهای خود نوشت.از جمله در کتاب «قطر الولیّ علی حدیث الولیّ».
وی در مورد شاگردان و اساتید خود کتابی بنام «الإعلام بالمشایخ الأعلام و التلامیذ الکرام» نوشته و شرح حال برخی از آنان را در کتاب «البدر الطالع»آورده است.
wikinoor: شوکانی،_محمد