شوى

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَکُونَنَّ: که حتماً می شوی
معنی تُلْقَیٰ: افکنده می شوی
معنی تُنسَیٰ: فراموش می شوی
معنی تُؤْمَرُ: امرمی شوی
معنی تَرْضَیٰ: که راضی شوی
معنی لَا تَعْرَیٰ: برهنه نمی شوی
معنی لَا تَظْمَأُ: تشنه نمی شوی
معنی لَتَکُونَنَّ: حتماً و یقیناً می شوی
معنی تُصْنَعَ: تا ساخته شوی-تا پرورش یابی
معنی تَأْجُرَنِی: که اجیرم شوی(که برای من کار کنی)
معنی تَشْقَیٰ: که در رنج بیفتی-بد بخت شوی
معنی تُبْعَثُنَّ: حتماً برانگیخته می شوی -حتماً تو را بر پا می دارند
معنی تُرْدِینِ: باعث سقوط من شوی - مرا به هلاکت بیندازی
معنی تَزَکَّیٰ: که پاک شوی ( از مصدر تزکی به معنی رشد در جهت خیر و برکت است)
معنی عَیْنِی: چشم من ( در عبارت " وَلِتُصْنَعَ عَلَیٰ عَیْنِی " منظور این است که زیر نظر من پرورش یابی و ساخته شوی )
تکرار در قرآن: ۲(بار)
بریان کردن. واو آن بیاء قلب می‏شود در اقرب گوید «شوی اللحم شیّاً: جعله شواء» ایضاً به معنی گرم کردن آب آمده است . یعنی اگر فریاد رسی بخحواهند به آبی چون مس گداخته کمکشان دهند که چهره‏ها را می‏سوزاند و بریان می‏کند. . شوی را از اطراف بدن گفته‏اند مثل دست و پا و سر و نیز پوست سر گفته‏اند واحد آن شواة است یعنی نه جهنّم زبانه خالص است که پوست سر یا اطراف بدن را می‏کند. شوی که بر وزن فتی است به معنی مال رذیل نیز آمده است (مجمع اقرب).

پیشنهاد کاربران

بپرس