دیکشنری
مترجم
بپرس
شوهر کردن
معنی انگلیسی
:
marry
,
match
,
wed
,
to get married
,
to marry
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
شوهر کردن. [ ش َ / شُو هََ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شوی اختیار کردن. زن مردی شدن. دختری به شوی رفتن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بشوهری پذیرفتن زن مردی را به عقد نکاح مردی در آمدن ( دختر یا زن ) .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها