شونست

لغت نامه دهخدا

شونست. [ ن ِ ] ( اِ ) فسون و علاج. ( برهان ). شوبست. فسون و علاج. ( رشیدی ). شونست در نسخه میرزا اما درمؤید شوخست و در فرهنگ به بای تازی شوبست و فارسی شوپست بوزن خوبست آمده.

پیشنهاد کاربران

بپرس