شولوم علیخم ( به عبری: שלום־עליכם ) ، ( به روسی: Шолом - Алейхем ) ( ۲ مارس ۱۸۵۹ - ۱۳ مه ۱۹۱۶ ) نام مستعار شولوم ناهوموویچ رابینوویچ، یک طنزپرداز یهودی اهل روسیه، بود که نمایشنامه، رمان و داستان کوتاه به زبان ییدیش می نوشت. فیلم ویولون زن بر بام ( ۱۹۶۴ ) . بر اساس اقتباسی آزاد از کتاب «تِـویا و دخترانش» و داستانهای شخصیت تِـویایِ شیرفروش در این کتاب ساخته شد.
... [مشاهده متن کامل]
«شولوم علیخم» که نام حقیقی اش «سولومن رابینویچ» است، در کشورهای جهان، خاصه مملکت های انگلیسی زبان، سخت معروف است و روس ها نیز ارج بسیار بر او می نهند و چون جنبهٔ طنز آثارش بسیار است، مردم با اشتیاق بدان ها راغبند و از سوی دیگر، یهودیان جهان نیز در رواج کتاب هایش کوشیده اند.
«شولوم علیخم» نامی مستعار و به معنی «سلام علیکم» است یا به بیانی بهتر تلفظ عبری همین عبارت سامی است که نویسنده بر خود نهاده است. او در سال ۱۸۵۹ میلادی در پریاسلاف - خملنیتسکیی به دنیا آمد و در حقیقت نویسنده ای اوکراینی است. اما چون در تمام آثارش کوشیده که مردم یهودی را آن چنان که هستند نشان دهد، به نویسنده ای یهودی شهرت یافته است.
در نویسندگی شیوه ای بس ساده دارد و به زبان مردم عادی می نویسد و از پیرایه ها و آرایش های بیان، سخت گریزان است. رئالیستی واقعی و دقیق است که همیشه بی آنکه از جنبهٔ واقع بینی کارش کاسته شود، روح طنزآمیز نوشته هایش از لابه لای کلمات ساده و بی پیرایه ای که به کار می بندد، به چشم می خورد.
نویسنده ای موشکاف و حساس است که خیالی بس قوی دارد. اما به هیچ روی اجازه نمی دهد رویاهایش خواننده را از زندگی عادی دور سازد و شیوهٔ نگارشش را تغییر دهد. به سبب همین خیال قوی بعضی آثارش را می توان شعر خواند مانند:
«مناخم مندل» «هفتاد و پنج هزار» «خیاط جادو شده» «تویهٔ شیرفروش» «داستان هایی برای کودکان» «غزل غزل ها» و «بازگشت از بازار».
«شولوم علیخم» داستان های «استمپنیو» و «یوسلهٔ بلبل» را در دوران جوانی اش نوشت. خودش در این باره گفته است: قهرمانان این دو کتاب من نیز مانند دیگر آثارم از میان مردم ساده برخاسته اند که مانند آن ها را میان قوم یهود بسیار می توان یافت. خود «شولوم علیخم» نیز از میان همین مردم عادی برخاسته است. او به مدرسه نرفته و دبیرستان و دانشکده ندیده است. آنچه فرا گرفته است، خودش فرا گرفته و فرشتهٔ الهام بخشش، بینوایان قوم یهود بوده اند که در ناحیهٔ یهودی نشین روسیه یا اوکراین، با تیره روزی زندگی می کردند. این انسان های بینوا، مورد بغض مسیحیان و دولت امپراتوری روسیه بودند و بدین دلیل به گوشهٔ دورافتادهٔ روسیه یعنی اوکراین، به صورت اجباری کوچ داده شده بودند. حکومت مرکزی و حکام مسیحی نواحی اوکراین با جدیت در آزار اینان می کوشیدند و همین سبب شد که این مردم خود را جدا از دیگران بدانند و با صمیمیت بیش تر به گرد هم آیند. این یهودیان زبان خاص خود را دارند که کم کم، زبان تمام یهودیان اروپای شرقی شده است. این زبان مجموعه ای از لغات و اصطلاحات چند زبان، یعنی اوکراینی، عبری، آلمانی، لهستانی، روسی و … است که زبان ییدیش نامیده می شود. اینان خود را ملتی می دانند که ملیت آن ها جدای از مسیحیان است و آداب و رسومی خاص دارند که بیش تر از تورات گرفته شده است. عیدهای رسمی اینان، عیدهای یهودیان است.
... [مشاهده متن کامل]
«شولوم علیخم» که نام حقیقی اش «سولومن رابینویچ» است، در کشورهای جهان، خاصه مملکت های انگلیسی زبان، سخت معروف است و روس ها نیز ارج بسیار بر او می نهند و چون جنبهٔ طنز آثارش بسیار است، مردم با اشتیاق بدان ها راغبند و از سوی دیگر، یهودیان جهان نیز در رواج کتاب هایش کوشیده اند.
«شولوم علیخم» نامی مستعار و به معنی «سلام علیکم» است یا به بیانی بهتر تلفظ عبری همین عبارت سامی است که نویسنده بر خود نهاده است. او در سال ۱۸۵۹ میلادی در پریاسلاف - خملنیتسکیی به دنیا آمد و در حقیقت نویسنده ای اوکراینی است. اما چون در تمام آثارش کوشیده که مردم یهودی را آن چنان که هستند نشان دهد، به نویسنده ای یهودی شهرت یافته است.
در نویسندگی شیوه ای بس ساده دارد و به زبان مردم عادی می نویسد و از پیرایه ها و آرایش های بیان، سخت گریزان است. رئالیستی واقعی و دقیق است که همیشه بی آنکه از جنبهٔ واقع بینی کارش کاسته شود، روح طنزآمیز نوشته هایش از لابه لای کلمات ساده و بی پیرایه ای که به کار می بندد، به چشم می خورد.
نویسنده ای موشکاف و حساس است که خیالی بس قوی دارد. اما به هیچ روی اجازه نمی دهد رویاهایش خواننده را از زندگی عادی دور سازد و شیوهٔ نگارشش را تغییر دهد. به سبب همین خیال قوی بعضی آثارش را می توان شعر خواند مانند:
«مناخم مندل» «هفتاد و پنج هزار» «خیاط جادو شده» «تویهٔ شیرفروش» «داستان هایی برای کودکان» «غزل غزل ها» و «بازگشت از بازار».
«شولوم علیخم» داستان های «استمپنیو» و «یوسلهٔ بلبل» را در دوران جوانی اش نوشت. خودش در این باره گفته است: قهرمانان این دو کتاب من نیز مانند دیگر آثارم از میان مردم ساده برخاسته اند که مانند آن ها را میان قوم یهود بسیار می توان یافت. خود «شولوم علیخم» نیز از میان همین مردم عادی برخاسته است. او به مدرسه نرفته و دبیرستان و دانشکده ندیده است. آنچه فرا گرفته است، خودش فرا گرفته و فرشتهٔ الهام بخشش، بینوایان قوم یهود بوده اند که در ناحیهٔ یهودی نشین روسیه یا اوکراین، با تیره روزی زندگی می کردند. این انسان های بینوا، مورد بغض مسیحیان و دولت امپراتوری روسیه بودند و بدین دلیل به گوشهٔ دورافتادهٔ روسیه یعنی اوکراین، به صورت اجباری کوچ داده شده بودند. حکومت مرکزی و حکام مسیحی نواحی اوکراین با جدیت در آزار اینان می کوشیدند و همین سبب شد که این مردم خود را جدا از دیگران بدانند و با صمیمیت بیش تر به گرد هم آیند. این یهودیان زبان خاص خود را دارند که کم کم، زبان تمام یهودیان اروپای شرقی شده است. این زبان مجموعه ای از لغات و اصطلاحات چند زبان، یعنی اوکراینی، عبری، آلمانی، لهستانی، روسی و … است که زبان ییدیش نامیده می شود. اینان خود را ملتی می دانند که ملیت آن ها جدای از مسیحیان است و آداب و رسومی خاص دارند که بیش تر از تورات گرفته شده است. عیدهای رسمی اینان، عیدهای یهودیان است.