شولا

/SowlA/

مترادف شولا: پشمینه، خرقه

لغت نامه دهخدا

شولا. [ ش َ / شُو ] ( اِ ) کولا. کپنک. جامه نمدین خشن کردان و لران و کشاورزان. نمد. دلق گونه پشمین از نسیجی خشن فقرا را. جبه گونه از پشم که به زمستان روستائیان و کردان و درویشان درپوشند. ( یادداشت مؤلف ). خرقه. خرقه درویشان. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

کولا، خرقه، خرقه درویشی
( اسم ) خرقه رخقه درویشان .

فرهنگ معین

(شُ یا شَ ) (اِ. ) خرقه ، جامة گشاد و بلندی که روی لباس های دیگر می پوشند.

فرهنگ عمید

خرقه، خرقۀ درویشی.

گویش مازنی

/sholaa/ بالاپوش – چوخا

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:جبه

پیشنهاد کاربران

٢١دکتر باستانی در کتاب حضورستان مینویسد: شول از طوایف افشار به شمار میآید و اینها همان طایفه شولاند که در قدیم چول و در عربی صول خوانده شدهاند و در حوالی گرگان و دهستان بوده اند. [۷]طبری جنگ انوشیروان
...
[مشاهده متن کامل]
ساسانی با قوم بیگانه شول را در یک پاراگراف یاد می کند که در کتاب کوچه هفت پیج صفحه ۱۵۹ آمده است. حسام الدین شوهلی یا شولی از ترکان افشری یا افشاری تابع سلجوقیان بود. [۸]شاپور شهبازی می نویسد: چول یا شول یا ، صول قبیله ای از هیاطله یا هپتالیان بودند که در شمال گرگان و در سرزمین دهستان سکونت داشتند. [۹]بارتولد می نویسد جول یا چول یا شول ماخوذ از ترکی و به معنای استپ است و شهر چول در نزدیک پیشبک در ترکستان بوده است. [۱۰]در حبیب السیر جلد ، سه صفحه ۴۰۲ چول نام منطقه ای در ختلان ترکستان . است ابوریحان بیرونی در قرن چهار از چول به عنوان طایفهای هندی در جنوب هند نام می برد[۱۱] آرتور لولین بشم ، از سرزمین چول و سلسله چول در ساحل کوروماندل هند نام برده است. [۱۲]دکتر سعید نفیسی مینویسد حکمران دهستان در سرزمین گرگان چول که به تازی صول گفته اند در ریاض السیاحه صفحه شش آمده دهستان اسم قدیم توران است در واقع به ترکمن صحرا در قدیم دهستان . . گفتند. [۱۳]

شولا ، بالا پوش تیره رنگی که زمان باستان ، ایرانیان باستان تبار به روی جامه هایشان می پوشیدند شاعران و نویسندگان این واژه را بکار برده اند، ، در سرایش گفته ام روزگاران رفت وروزان رفت، در شورای شب 🌃 مست ومستانه، شبانه ، زار وگریان ام هنوز
جبه نمدین که عشایرخراسان بزرگ هنگام سرمای سخت میپوشند
خاصاچوپانان که همیشه ودرهمه حال بایدهمراه داشته باشند
شولا/ sh�wla :تن پوشی که روی لباس بر شانه افکنند.
مانند: آرامش. سکوتی سنگین. شب. شولایی سیاه. ماه درویش نمرده باشد؟!
کلیدر
محمود دولت آبادی
شولا/ šola/ šula :لباس بلند پالتو مانند برای چوپانان.
...
[مشاهده متن کامل]

بررسی
خرده گویش های منطقه ی قصران
به انضمام واژه نامه ی قصران
تالیف: گیتی دیهیم
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
شولا/šolā : بالا پوش، چوخا
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی

شولا
لهجه و گویش تهرانی
لباس فراخ ، قبای بلند، عبا، قبای درویشی

لباس پشمی زخیم

بپرس