شوق داشتن. [ ش َ / شُو ت َ ] ( مص مرکب ) راغب بودن. اشتیاق داشتن. ( ناظم الاطباء ) : چه ذوق از ذکر پیدا آید او راکه پنهان شوق مذکوری ندارد.سعدی.من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم تو به یک جرعه دیگر چه بری از دستم.سعدی.