شوز

لغت نامه دهخدا

شوز. [ ش َ ] ( ع مص ) شیفته کسی شدن وفعل آن مجهول آید. ( منتهی الارب ). مشغوف شدن به کسی ،و آن با «با» متعدی شود و بصورت مجهول : شیزَ به شَوزاً ( علی المجهول )؛ شُغِف َ به. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شیفته کسی شدن و فعل آن مجهول آید .

پیشنهاد کاربران

مصلحت در این است که یار عشق خود را بروز ندهد و همه چیز را با شوز دل تحمل کند

بپرس