شوریده گشتن
لغت نامه دهخدا
- شوریده گشتن کار بر کسی ؛ آشفته شدن و مشوش شدن و پریشان و نابسامان شدن کار بر او : هرگاه که پادشاه عطا ندهد و سیاست هم بر جایگاه نراند همه کارها بر وی شوریده و تباه گردد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید