شوریدن کار کسی

پیشنهاد کاربران

شوریدن کار کسی ؛ شوراندن و آشفته کردن کار وی :
دردی به خوشاب کس نشستم
شوریدن کار کس نجستم.
نظامی.
- || آشفته شدن کار او : نصر سیارشعری بگفت و به مروان بن محمد فرستاد و او را آگاه کرد اندر آن شعر از بیرون آمدن کرمانی و او را بستود به هشیاری و بزرگواری و نصیحت کرد او را به نگاه داشتن مملکت و از او مدد خواست. چون مروان شعر او [ نصرسیار ] بخواند غمگین شد سخت و دانست که کارش بشورید، پس مروان سپاه بکشید و از شام به حران برآمد. ( ترجمه طبری بلعمی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس