شورشر. [ شو ش َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) شور و شر. شورشار. شورشرابا. شورو شغب. غوغا و فریاد و هنگامه و هرج و مرج و گیرودار و فتنه و آشوب و نعره و بانگ. ( از ناظم الاطباء ).