شورش های قبیله ای افغان در سال های ۱۹۴۴ تا ۱۹۴۷ میلادی که از آن به عنوان آشوب های خوست[ ۶] نیز یاد می گردد، به یک سلسله شورش های قبیله ای در پادشاهی افغانستان گفته می شود که از جانب قبایل «زدران»، [ الف] «صافی»[ ب] و «منگل»[ پ] صورت گرفته و از فوریه ۱۹۴۴ تا ژانویه ۱۹۴۷ ادامه داشت. علل این شورش در بدتر شدن وضعیت دهقانان، تغییرات در قوانین خدمت اجباری نظامی، حذف رهبران قوم صافی از قدرت، وفاداری به امان الله، امتیازهای انحصاری تجارت، نظارت حکومت، مالیات و فقر نهفته بود. این جنگ زمانی آغاز شد که نیروهای دولتی با نیروی های یک رهبر قومی بنام مزرک وارد جنگ شدند، مزرک کسی بود، که قوم زدران را در این شورش رهبری می کرد. پس از این که قوم زدران قیام را آغاز نمودند، اقوام صافی و منگل نیز قیام را آغاز نموده و قوم صافی حتی پادشاه خود را انتخاب کردند که سلیمی نام داشت. فقیر اپی که یک رهبر قبیله ای در وزیرستان ( در آن زمان بخشی از هند بریتانیایی ) بود نیز در جنگ برای بازگرداندن شاه پیشین امان الله خان در کنار سایر قبایل به مبارزه پرداخت.
دولت افغانستان هواپیماهای هاوکر هایند را برای مقابله با شورشی ها اعزام کرد، این هواپیماها اوراق تبلیغاتی می انداختند، جنگجوهای قبایل را با تفنگ می کشتند و بمب های آتش زا می افکندند. مزرک در اواخر ۱۹۴۴ میلادی به هند بریتانیایی حمله کرد، هرچند وی در اثر بمباران هوایی هند بریتانیایی مجبور شد تا دوباره به افغانستان بازگردد. در جریان این شورش که مزرک آغاز کرده بود، سایر رهبران قبایل مانند سلطان احمد و عبدالرحمن ( با نام مستعار «پاک» ) به وی ملحق شدند. محمد داوود خان در این جریان با قبیله صافی در شرق افغانستان در حال جنگ بود. قبیله صافی در ۱۹۴۵ به قیام آغاز کرد. قبیله صافی برای مدت ۱۴ روز کنر خاص را محاصره نموده بودند، اما چون نیروهای هوایی افغان به نیروهای آن منطقه غذا و مهمات تأمین می کردند این محاصره بی نتیجه بود. قبیله صافی در اواخر ۱۹۴۶ شکست داده شد و مزرک در ۱۱ ژانویه ۱۹۴۷ تسلیم شد و در نهایت شورش به پایان رسید.
از نظر الکساندر دیویدوف، علت این شورش ها در بدتر شدن وضعیت دهقانان نهفته بود. [ ۷] دهقانان و مالکان زمین ملزم بودند تا ثلث محصولات خود را به دولت مالیه بدهند، چیزی که از آن با عنوان سه کوتی یاد می گردید. [ ۸] آن ها همچنین مجبور بودند محصولات خود را به انبارهای دولت در ولسوالی های بار کنر ( اسمار ) و کوز کنر ( خیوه ) انتقال دهند. [ ۸] این انتقال محصولات در آن زمان تنها به واسطه حمل و نقل توسط حیوانات ممکن بود. مقامات مسئول در این انبارها معمولاً پذیرفتن محصولات آن ها را به دلیل خراب بودن کیفیتشان به تأخیر می انداختند. دهقانان و مالکین زمین برای اینکه بتوانند دیون خود را بپردازند مجبور می شدند تا رشوه بدهند. [ ۸] با این همه، حکومت جمهوری افغانستان ( ۱۹۷۳–۱۹۷۸ ) دهه ها بعد از شورش ادعا می کرد که زارعین از دولت افغانستان حمایت می کردند، اما قبیله صافی برای انتقام جویی از آن ها، خانه ها و تجارت زارعین را چپاول می کردند. [ ۹]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدولت افغانستان هواپیماهای هاوکر هایند را برای مقابله با شورشی ها اعزام کرد، این هواپیماها اوراق تبلیغاتی می انداختند، جنگجوهای قبایل را با تفنگ می کشتند و بمب های آتش زا می افکندند. مزرک در اواخر ۱۹۴۴ میلادی به هند بریتانیایی حمله کرد، هرچند وی در اثر بمباران هوایی هند بریتانیایی مجبور شد تا دوباره به افغانستان بازگردد. در جریان این شورش که مزرک آغاز کرده بود، سایر رهبران قبایل مانند سلطان احمد و عبدالرحمن ( با نام مستعار «پاک» ) به وی ملحق شدند. محمد داوود خان در این جریان با قبیله صافی در شرق افغانستان در حال جنگ بود. قبیله صافی در ۱۹۴۵ به قیام آغاز کرد. قبیله صافی برای مدت ۱۴ روز کنر خاص را محاصره نموده بودند، اما چون نیروهای هوایی افغان به نیروهای آن منطقه غذا و مهمات تأمین می کردند این محاصره بی نتیجه بود. قبیله صافی در اواخر ۱۹۴۶ شکست داده شد و مزرک در ۱۱ ژانویه ۱۹۴۷ تسلیم شد و در نهایت شورش به پایان رسید.
از نظر الکساندر دیویدوف، علت این شورش ها در بدتر شدن وضعیت دهقانان نهفته بود. [ ۷] دهقانان و مالکان زمین ملزم بودند تا ثلث محصولات خود را به دولت مالیه بدهند، چیزی که از آن با عنوان سه کوتی یاد می گردید. [ ۸] آن ها همچنین مجبور بودند محصولات خود را به انبارهای دولت در ولسوالی های بار کنر ( اسمار ) و کوز کنر ( خیوه ) انتقال دهند. [ ۸] این انتقال محصولات در آن زمان تنها به واسطه حمل و نقل توسط حیوانات ممکن بود. مقامات مسئول در این انبارها معمولاً پذیرفتن محصولات آن ها را به دلیل خراب بودن کیفیتشان به تأخیر می انداختند. دهقانان و مالکین زمین برای اینکه بتوانند دیون خود را بپردازند مجبور می شدند تا رشوه بدهند. [ ۸] با این همه، حکومت جمهوری افغانستان ( ۱۹۷۳–۱۹۷۸ ) دهه ها بعد از شورش ادعا می کرد که زارعین از دولت افغانستان حمایت می کردند، اما قبیله صافی برای انتقام جویی از آن ها، خانه ها و تجارت زارعین را چپاول می کردند. [ ۹]