شورش ظُفار یا انقلاب ظفار یا جنگ داخلی عمان ( به عربی: ثورة ظفار یا الحرب فی ظفار یا الحرب الأهلیة العمانیة ) به نبرد چپ گرایان کمونیست تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جمهوری خلق چین با حکومت سلطنتی عمان در استان ظفار در شرق این کشور گفته می شود. این نبرد با تأسیس جبهه آزادی بخش ظفار در سال ۱۹۶۲ آغاز شد و با شکست کامل مخالفان در سال ۱۹۷۵ پایان یافت. هدف اصلی شورشیان سرنگونی سلطان عمان ( سلطان قابوس ) بود، ولی به هدف خود نرسیدند. در نتیجه حکومت عمان وادار به انجام اصلاحات گسترده ای در کشور شد.
... [مشاهده متن کامل]
محمدرضاشاه پهلوی برای حفظ منافع ملیِ ایران و جلوگیری از تسلطِ مائوئیست هایِ عرب در میانه یِ جنگِ سرد بر ورودی تنگه هرمز و خلیج فارس بعنوان مهم ترین شاهراه نفتیِ جهان، اقدام به اعزام نیروهای ارتش شاهنشاهی برای حمایت از سلطان قابوس کرد که نتیجهٔ آن موفقیت آمیز بود و باعث پیروزی ارتش عمان و متحدانش شد. عملیاتِ نظامیِ ارتشِ ایران در این جنگ به حدّی موثر واقع شد که سلطان قابوس تاج و تخت خود را مدیون ایران می دانست. نزدیکیِ این کشور با ایران از آن زمان و بر همین اساس شکل گرفت و تا به امروز نیز ادامه دارد.
جنبش آزادی بخش ظفار در ۱۹۶۲ با هدف استقلال ظفار شکل گرفت. این سازمان در ابتدا تحت تأثیر اندیشه های ملی گرایانه رهبران قبایل منطقه بود و از کمک های نظامی عربستان سعودی نیز سود می برد. چریک های ظفاری علاوه بر حملات خرابکارانه به ادارات دولتی و تأسیسات نفتی توانستند بخش هایی از ظفار را نیز تصرف کنند.
در ۱۹۶۷ دو حادثه موجب شد تا قدرت چپ گراها و ناصریست ها در این سازمان افزایش پیدا کند. اول شکست اعراب در جنگ شش روزه که دیدگاه های رادیکال را در تمام جهان عرب تقویت کرد و دیگری تشکیل جمهوری دمکراتیک یمن ( یمن جنوبی ) با خروج نیروهای انگلیسی از عدن.
در کنگره دوم سازمان در شهر حمرین، یمن ( سپتامبر ۱۹۶۸ ) بیشتر پست های کلیدی در اختیار رادیکال ها قرار گرفت و نام آن نیز به «جبهه مردمی برای آزادی خلیج عربی اشغالی» تغییر کرد. سازمان با گرایش به مارکسیسم لنینیسم از کمک های گسترده یمن جنوبی و چین برخوردار شد. کمک چین به ویژه از آن جهت بود که آن ها سازمانی با پایگاه دهقانی و باورهای مائوئیستی قوی بودند. چین بی درنگ سفارت خود را در عدن تأسیس کرد و از یمن جنوبی به عنوان محل انتقال سلاح به عمان استفاده می کرد. اعضای سازمان همچنین از آموزش جنگ های نامنظم و تعلیمات مکتبی چین و شوروی بهره می بردند.
... [مشاهده متن کامل]
محمدرضاشاه پهلوی برای حفظ منافع ملیِ ایران و جلوگیری از تسلطِ مائوئیست هایِ عرب در میانه یِ جنگِ سرد بر ورودی تنگه هرمز و خلیج فارس بعنوان مهم ترین شاهراه نفتیِ جهان، اقدام به اعزام نیروهای ارتش شاهنشاهی برای حمایت از سلطان قابوس کرد که نتیجهٔ آن موفقیت آمیز بود و باعث پیروزی ارتش عمان و متحدانش شد. عملیاتِ نظامیِ ارتشِ ایران در این جنگ به حدّی موثر واقع شد که سلطان قابوس تاج و تخت خود را مدیون ایران می دانست. نزدیکیِ این کشور با ایران از آن زمان و بر همین اساس شکل گرفت و تا به امروز نیز ادامه دارد.
جنبش آزادی بخش ظفار در ۱۹۶۲ با هدف استقلال ظفار شکل گرفت. این سازمان در ابتدا تحت تأثیر اندیشه های ملی گرایانه رهبران قبایل منطقه بود و از کمک های نظامی عربستان سعودی نیز سود می برد. چریک های ظفاری علاوه بر حملات خرابکارانه به ادارات دولتی و تأسیسات نفتی توانستند بخش هایی از ظفار را نیز تصرف کنند.
در ۱۹۶۷ دو حادثه موجب شد تا قدرت چپ گراها و ناصریست ها در این سازمان افزایش پیدا کند. اول شکست اعراب در جنگ شش روزه که دیدگاه های رادیکال را در تمام جهان عرب تقویت کرد و دیگری تشکیل جمهوری دمکراتیک یمن ( یمن جنوبی ) با خروج نیروهای انگلیسی از عدن.
در کنگره دوم سازمان در شهر حمرین، یمن ( سپتامبر ۱۹۶۸ ) بیشتر پست های کلیدی در اختیار رادیکال ها قرار گرفت و نام آن نیز به «جبهه مردمی برای آزادی خلیج عربی اشغالی» تغییر کرد. سازمان با گرایش به مارکسیسم لنینیسم از کمک های گسترده یمن جنوبی و چین برخوردار شد. کمک چین به ویژه از آن جهت بود که آن ها سازمانی با پایگاه دهقانی و باورهای مائوئیستی قوی بودند. چین بی درنگ سفارت خود را در عدن تأسیس کرد و از یمن جنوبی به عنوان محل انتقال سلاح به عمان استفاده می کرد. اعضای سازمان همچنین از آموزش جنگ های نامنظم و تعلیمات مکتبی چین و شوروی بهره می بردند.