شورش داود خان در قراباغ

پیشنهاد کاربران

→ جنگ های شاه عباس یکم
و • ب • ن
جنگ های شاه عباس دوم ←
داود خان گرجی، فرزند الله وردی خان گرجی ( سپهسالار سپاه صفوی و بیگلربیگی فارس در زمان شاه عباس یکم ) و برادر کوچکتر امام قلی خان می باشد. او از سرداران جنگی دلیر ارتش صفوی و فرماندار گنجه و قره باغ ( در قفقاز ) بود.
...
[مشاهده متن کامل]

در عصر صفویه، بخصوص دوره شاه عباس بزرگ، اداره و ریاست بسیاری از نهادهای حساس کشوری، لشکری و اقتصادی ایران به مردمان قفقازی ( ارمنیها، چرکسها و گرجیها ) محول شده بود. ارامنه بیشتر در امور پیشه وری و بازرگانی بین المللی و چرکسها و گرجیها در نیروهای مسلح و انتظامی فعالیت داشتند. گرجیها گرچه در سرزمین مادری خود سرسختانه پایبند اصول ملی خود از جمله زبان گرجی و مذهب مسیحی بودند، اما در داخل ایران، در کنار فارسی زبانان و ترک زبانان، سومین عنصر جامعه را تشکیل می دادند. از خاندان های اصیل گرجی، تیره اوندیلازه، که الله وردی خان گرجی و پسرانش امامقلی و داودخان هستند، اهمیت زیادی داشتند. داوودخان، در زمان شاه عباس، بیگلربیگی ایالت قراباغ و گنجه و ریاست ایل و اویماق قاجار و امیرالامرای سپاهیان قراباغ بود. پیش از او، محمد قلی خان زیاداوغلی قاجار عهده دار این مناصب بود و گنجه و قراباغ تیول خاندان زیاد اوغلیهای قاجار بود. در جریان شورش گئورگی ساکاآدزه معروف به موراوی گرجی بر ضد شاه عباس، در سال ۱۰۳۵ ه‍. ق. / ۱۶۲۵م، به دلیل کوتاهی محمدقلی خان در برابر این شورش، و در راستای سیاست شاه عباس مبنی بر کنار گذاشتن حکام قزلباش از راس ایالات و گماشتن غلامان قفقازی به جای آنها، خان قاجاری معزول و به جای او فرزند الله وردی خان منصوب شد. پیش از آن، داوودخان از جانب شاه عباس «به محارست تفلیس و انتظام امور سرحد گرجستان مأمور و در آن سرحد بود». او در کمال اقتدار و استقلال در قراباغ و اران حکومت می کرد و تمایلات ضد درباری و گریز از مرکزی نیز در سر می پرورانید. بنا به اطلاعات منابع گرجی و ارمنی، او با سازمان دهندگان شورش موراوی بر ضد شاه عباس که در کاخت بوقوع پیوست رابطه داشت. داوودخان پس از رسیدن به مقام بیگلربیگی قراباغ و گنجه در ۱۰۳۵ ه‍. ق. پنهانی روابط خود را با تیموراز ( طهمورث ) ، والی کاخت، و دیگر خاندانهای با نفوذ کاخت و کارتیلی که گرایش گریز از مرکز داشتند توسعه داد. طهمورث در گرجستان کارتیلی بر ضد شاه عباس شورش کرد و با موراوی همدست شد. طهمورث چون شکست خورد و مدت ها در آوارگی به سر برد، با وساطت داوودخان که با او دوستی داشت توانست عفو شاه عباس را جلب کند و در سالهای پایانی زمامداری شاه عباس، طهمورث از جنگ و جدال با صفویه دست کشید و اوضاع گرجستان کارتیل آرام بود. از آن پس دوستی و روابط صمیمانه ای بین داوودخان و طهمورث برقرار بود. داوودخان با وجود اینکه در زمان به تخت نشستن شاه صفی، همچنان حاکم قراباغ و رئیس ایل قاجار بود و در دفع برخی از تجاوزهای حکام عثمانی به برخی از نواحی مرزی ایران هم عملیاتی انجام داده بود، اما در آغاز بر تخت نشستن شاه صفی در ۱۰۳۸ تا ۱۰۴۱ ه‍. ق. به دیدار شاه در اصفهان نرفت. در ۱۰۴۱ ه‍. ق؛ که برای شرکت در لشکرکشی شاه به بغداد به حضور شاه رفت، تنش و تفرقه ای آشکار بین او و شاه رخ داد که سرانجام منجر به شورش بر ضد شاه صفی گشت. در لشکرکشی به بغداد، در ضیافتی داوودخان فعالیت و کار قوللرآقاسی جدید ( خسرومیرزا معروف به رستم ) را با لحن تمسخرآمیز مورد انتقاد قرار داد که شاه داوودخان را بخاطر رستم از مجلس بیرون کرد. مسئله دیگر اینکه هنگام بازگشت از لشکرکشی، امامقلی خان با دریافت اجازه شاه از حدود تویسرکان به سوی فارس رهسپار شد، اما داوودخان بدون اجازه شاه، خودسرانه به قراباغ رفت. باز بعداً که شاه دستور داد تمام خانها و حاکمان شهرها به قزوین نزد او بیایند، تنها دو خان، یکی خان گنجه یعنی داود خان و دیگری علیمردان خان، خان قندهار به حضور او نیامدند که هردو هم بعداً بر ضد شاه شورش کردند. با این حال داوودخان یکی از زنان عقدی و پسر خود را نزد شاه فرستاد که به او اطمینان دهد، اما به دستور مستقیم شاه برای آمدن خودش تمکین نکرد و بزرگان گنجه را به مجلسی فراخواند که در آن با شرح اعمال جنون آمیز و ظالمانه شاه، اظهار کرد که ترجیح می دهد خود را تحت حمایت عثمانی ها قرار دهد. پانزده نفر از بزرگان گنجه که در مجلس با او مخالفت کردند در همان جا کشته شدند.

شورش داود خان در قراباغ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شورش_داود_خان_در_قراباغ

بپرس