شورش ایونیان و شورش های مرتبط در آئولیس، دوریس، قبرس، و کاریا، یک شورش نظامی علیه سلطهٔ ایرانی ها در آسیای کوچک بود، که از ۴۹۹ تا ۴۹۳ پیش از میلاد دیرپایید. دلیل اصلی این ناآرامی ها، نارضایتی شهرهای یونانی در آسیای کوچک از حاکمان ستمگری بود که ایرانیان برگمارده بودند، به خصوص دو ستمگر میلتوسی، هیستیائوس و آریستاگوراس. شهرهای ایونیا در سال ۵۴۰ پیش از میلاد توسط ایرانی ها فتح شدند، و سپس حاکمانی بومی که توسط ساتراپ های ایرانی در سارد تعیین می شدند، بر آن ها حکم می راندند. در ۴۹۹ پیش از میلاد حاکم میلتوس، آریستاگوراس، حملهٔ مشترکی را با مگاباتس سردار ایرانی، و تحت نظارت ساتراپ ایرانی لیدی آرتافرنه یکم، برای فتح جزیرهٔ ناکسوس انجام داد تا موقعیت خود را مستحکم کند. مأموریت به سختی شکست خورد و آریستاگوراس که موقعیت خود را متزلزل می دید، شهرهای ایونیا را علیه داریوش بزرگ، شاهنشاه ایران، شوراند.
... [مشاهده متن کامل]
بنا بر دانشنامه ایرانیکا در سال ۴۹۴ پیش از میلاد ایونیان با تحریک و حمایت دولت شهرهای آتن و اسپارت در آسیای صغیر علیه حکومت هخامنشی شورش می کنند و شهر سارد را به آتش می کشند.
در دورهٔ تاریک، یعنی پس از سقوط تمدن میسنی، تعداد چشمگیری از یونانیان به آسیای صغیر مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند و مستعمراتی را ایجاد کردند. این یونانیان از سه گروه قبیله ای بودند: ۱ ) یُنیان ها ۲ ) اِئولیان ها ۳ ) دوریان ها. ینیان ها در امتداد سواحل لیدیه و کاریه سکونت گزیدند. اسم یونان در زبان فارسی از اسم همین قوم گرفته شده است، چون اهمیت آنها در این مستعمرات بیشتر بود. هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین توصیف می کند ( کتاب اول، بندهای ۱۴۱–۱۷۱ ) : «ینیان هایی که شهر پانیونیون ( Panionion ) متعلق به آنهاست، شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا نظیر ندارد؛ نه شهرهای بالا می توانند با اینها برابری کنند و نه شهرهای پایین، نه صفحات شرقی و نه صفحات غربی. ینیان ها به چهار زبان تکلم می کنند . اول شهر ینیانی، میلت است که در مغرب واقع است. پس از آن، موئوس ( Myus; Myos, Myous ) و پری ین. این شهرها در کاریه واقع اند و اهالی آنها به یک زبان حرف می زنند. شهرهای ینیانیِ واقع در لیدیه، اینهاست: اِفِسوُس، کولوفون، لِبِدوس، تِئوس، کلازُمِن و فوکایا ( Phocaea ) . اینها به یک زبان تکلم می کنند، ولی زبان آنها شبیه زبان شهرهای مذکور در فوق نیست. از سه شهر دیگر ینیانی، دو شهر در جزیرهٔ ساموس و خیوس واقع است و سومی، شهر اِروُترای ( Erythrae; Erythrai ) است که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و اروترای به یک زبان تکلم می کنند و اهالی ساموس به زبانی دیگر. این است چهار لهجهٔ اهالی ینیانی». بعد هرودوت می گوید: «ینیان های متحد زمانی از سایر ینیان ها جدا شده بودند. جهت جدایی از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی در مجموع ضعیف به نظر می آمد و ینیان ها در میان اقوام یونانی از همه ضعیف تر بودند و جز آتن، شهر مهمی نداشتند؛ بنابراین چه آتنی ها و چه سایر ینیان ها، احتراز داشتند از اینکه خود را ینیانی بنامند، و تصور می کنم که حالا هم غالب ینیان ها این نام را شرم آور می دانند. دوازده شهر متحد ینیانی، به عکس به اسم خود افتخار می کردند. آنها معبدی برای خود ساختند که پانیونیون نامیدند؛ از ینیان های دیگر کسی را بدانجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر طالب نبود که در اتحاد آنها داخل شود. پانیونیون در دماغهٔ میکال واقع است، و این معبد برای خدای دریاها، پوسِیدون هِلیکون ( Hélicon ) ساخته شده است. در عیدی، ینیان های شهرهای متحد در اینجا جمع می شوند و این عید را پانیونیون می نامند. شهرهای ینیانی این است که ذکر شد». از نوشته های هرودوت معلوم می شود که دوریان ها هم اتحادی از شش شهر دوریانی داشتند، ولی بعدها هالیکارناسوس را از آن جهت که یکی از اهالی آن برخلاف عادت قدیم رفتار کرد، از اتحاد خارج کردند. اِئولیان ها هم اتحادیه ای متشکل از دوازده شهر داشتند، ولی ینیان ها شهر ازمیر را از آنها انتزاع کردند و یازده شهر در اتحادیهٔ مزبور باقی ماند. زمین های ائولیانی حاصلخیزتر از زمین های ینیانی بود، ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینیانی برابری نمی کرد. از توصیفی که هرودوت از شهرهای سه گانهٔ این اقوام یونانی به دست می دهد، اینطور مستفاد می شود که یونانیان مزبور یکپارچگی و اتفاقی کلی نداشتند و هر یک از آنها به دسته هایی تقسیم شده و اتحادیه های کوچکی تشکیل داده بودند، و بین این اتحادیه ها هم رقابت و منازعه وجود داشت.
... [مشاهده متن کامل]
بنا بر دانشنامه ایرانیکا در سال ۴۹۴ پیش از میلاد ایونیان با تحریک و حمایت دولت شهرهای آتن و اسپارت در آسیای صغیر علیه حکومت هخامنشی شورش می کنند و شهر سارد را به آتش می کشند.
در دورهٔ تاریک، یعنی پس از سقوط تمدن میسنی، تعداد چشمگیری از یونانیان به آسیای صغیر مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند و مستعمراتی را ایجاد کردند. این یونانیان از سه گروه قبیله ای بودند: ۱ ) یُنیان ها ۲ ) اِئولیان ها ۳ ) دوریان ها. ینیان ها در امتداد سواحل لیدیه و کاریه سکونت گزیدند. اسم یونان در زبان فارسی از اسم همین قوم گرفته شده است، چون اهمیت آنها در این مستعمرات بیشتر بود. هرودوت اوضاع این مستعمرات را چنین توصیف می کند ( کتاب اول، بندهای ۱۴۱–۱۷۱ ) : «ینیان هایی که شهر پانیونیون ( Panionion ) متعلق به آنهاست، شهرهای خود را در جاهایی بنا کرده اند که از حیث خوبی آب و هوا در هیچ جا نظیر ندارد؛ نه شهرهای بالا می توانند با اینها برابری کنند و نه شهرهای پایین، نه صفحات شرقی و نه صفحات غربی. ینیان ها به چهار زبان تکلم می کنند . اول شهر ینیانی، میلت است که در مغرب واقع است. پس از آن، موئوس ( Myus; Myos, Myous ) و پری ین. این شهرها در کاریه واقع اند و اهالی آنها به یک زبان حرف می زنند. شهرهای ینیانیِ واقع در لیدیه، اینهاست: اِفِسوُس، کولوفون، لِبِدوس، تِئوس، کلازُمِن و فوکایا ( Phocaea ) . اینها به یک زبان تکلم می کنند، ولی زبان آنها شبیه زبان شهرهای مذکور در فوق نیست. از سه شهر دیگر ینیانی، دو شهر در جزیرهٔ ساموس و خیوس واقع است و سومی، شهر اِروُترای ( Erythrae; Erythrai ) است که در خشکی بنا شده است. اهالی خیوس و اروترای به یک زبان تکلم می کنند و اهالی ساموس به زبانی دیگر. این است چهار لهجهٔ اهالی ینیانی». بعد هرودوت می گوید: «ینیان های متحد زمانی از سایر ینیان ها جدا شده بودند. جهت جدایی از اینجا بود که در آن زمان ملت یونانی در مجموع ضعیف به نظر می آمد و ینیان ها در میان اقوام یونانی از همه ضعیف تر بودند و جز آتن، شهر مهمی نداشتند؛ بنابراین چه آتنی ها و چه سایر ینیان ها، احتراز داشتند از اینکه خود را ینیانی بنامند، و تصور می کنم که حالا هم غالب ینیان ها این نام را شرم آور می دانند. دوازده شهر متحد ینیانی، به عکس به اسم خود افتخار می کردند. آنها معبدی برای خود ساختند که پانیونیون نامیدند؛ از ینیان های دیگر کسی را بدانجا راه نمی دادند و کسی هم جز اهالی ازمیر طالب نبود که در اتحاد آنها داخل شود. پانیونیون در دماغهٔ میکال واقع است، و این معبد برای خدای دریاها، پوسِیدون هِلیکون ( Hélicon ) ساخته شده است. در عیدی، ینیان های شهرهای متحد در اینجا جمع می شوند و این عید را پانیونیون می نامند. شهرهای ینیانی این است که ذکر شد». از نوشته های هرودوت معلوم می شود که دوریان ها هم اتحادی از شش شهر دوریانی داشتند، ولی بعدها هالیکارناسوس را از آن جهت که یکی از اهالی آن برخلاف عادت قدیم رفتار کرد، از اتحاد خارج کردند. اِئولیان ها هم اتحادیه ای متشکل از دوازده شهر داشتند، ولی ینیان ها شهر ازمیر را از آنها انتزاع کردند و یازده شهر در اتحادیهٔ مزبور باقی ماند. زمین های ائولیانی حاصلخیزتر از زمین های ینیانی بود، ولی از حیث خوبی آب و هوا با شهرهای ینیانی برابری نمی کرد. از توصیفی که هرودوت از شهرهای سه گانهٔ این اقوام یونانی به دست می دهد، اینطور مستفاد می شود که یونانیان مزبور یکپارچگی و اتفاقی کلی نداشتند و هر یک از آنها به دسته هایی تقسیم شده و اتحادیه های کوچکی تشکیل داده بودند، و بین این اتحادیه ها هم رقابت و منازعه وجود داشت.