شورای خلقیدون یا شورای کلسدون یا جدال مونوفیزیت که در واقع چهارمین شورای جهانی کلیسا به شمار می رود، در اکتبر سال ۴۵۱ میلادی در شهر خلقیدون برگزار شد.
شورای خلقیدون به منظور رسیدگی به مشکل ائوتوخس شکل گرفت. ائوتوخس که در یک دیر در کنستانتینوپل صاحب مقام بود، عقیده داشت که پس از تجسم عیسوی، دو ذات انسانی و الهی عیسی مسیح در ذات الهی او ادغام شدند. این عقیده در واقع به معنای نفی انسانیت عیسی مسیح بود. مسئله رابطه ابدی پدر و پسر در شورای نیقیه منجر به ظهور اختلافاتی در زمینه ارتباط بین بُعد انسانی و بعد الهی عیسی مسیح شد. الهیدانان مسیحی، قائل به دو بُعد عیسی بودند: بُعد الهی و بُعد انسانی. بخشی از الهیدانان که در ارتباط با اسکندریه مصر بودند، بُعد الهی مسیح را پررنگ تر می دیدند و الهیدان هایی که با انطاکیه مرتبط بودند بر جنبه انسانی عیسی تاکید بیشتری داشتند. گروهی چنان بر جنبه خدایی مسیح تاکید داشتند که جنبه انسانی او نادیده گرفته می شد. ائوتوخس جزء این دسته بود. وی بر این گمان بود که پس از تجسم عیسوی، دو جنبه انسانی و الهی مسیح در بُعد الهی او ادغام گردیدند. به این ترتیب جنبه انسانی مسیح نفی می شد. امپراتور مارسیان برای رسیدگی به این مسئله دستور تشکیل شورای خلقیدون را صادر کرد. این شورا، نظریات ائوتوخس را رد کرده و مبانی اعتقادی خود را به صراحت اعلام نمود.
شورای خلقیدون، اعتقادنامه خود را به این صورت بیان نمود: عیسی مسیح در الوهیت و انسانیت کامل است، به این معنا که وی حقیقتاً انسان و در ضمن حقیقتاً خداست. عیسی مسیح دارای جسم و جان است. عیسی مسیح در مقام الهی، ذات خداست و در مقام انسانی، ذات انسان ها. وی یک انسان همانند ماست، اما بی گناه و معصوم است. او دارای دو جنبه الهی و انسانی است که آمیزش ناپذیر هستند. این جنبه ها هیچگاه از هم جدا نشده و تغییرناپذیرند. جنبه های الهی و انسانی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در عین اتحاد این جنبه ها، وجوه تمایز خود را حفظ می کنند.
برون ده شورای خلقیدون در واقع مقابله با چهار بدعت موجود بود.
• برخلاف نظر آریوس، عیسی مسیح دارای الوهیت حقیقی بود.
• برخلاف نظریه آپولیناریوس، عیسی مسیح دارای انسانیت کامل یود.
• برخلاف نظریه ائوتوخس، جنبه های الهی و انسانی مسیح با هم ادغام نمی شوند.
• برخلاف نظریه نستوریوس، جنبه های الهی و انسانی مسیح به طور جدایی ناپذیری در یک شخصیت واحد متحد و همراه هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشورای خلقیدون به منظور رسیدگی به مشکل ائوتوخس شکل گرفت. ائوتوخس که در یک دیر در کنستانتینوپل صاحب مقام بود، عقیده داشت که پس از تجسم عیسوی، دو ذات انسانی و الهی عیسی مسیح در ذات الهی او ادغام شدند. این عقیده در واقع به معنای نفی انسانیت عیسی مسیح بود. مسئله رابطه ابدی پدر و پسر در شورای نیقیه منجر به ظهور اختلافاتی در زمینه ارتباط بین بُعد انسانی و بعد الهی عیسی مسیح شد. الهیدانان مسیحی، قائل به دو بُعد عیسی بودند: بُعد الهی و بُعد انسانی. بخشی از الهیدانان که در ارتباط با اسکندریه مصر بودند، بُعد الهی مسیح را پررنگ تر می دیدند و الهیدان هایی که با انطاکیه مرتبط بودند بر جنبه انسانی عیسی تاکید بیشتری داشتند. گروهی چنان بر جنبه خدایی مسیح تاکید داشتند که جنبه انسانی او نادیده گرفته می شد. ائوتوخس جزء این دسته بود. وی بر این گمان بود که پس از تجسم عیسوی، دو جنبه انسانی و الهی مسیح در بُعد الهی او ادغام گردیدند. به این ترتیب جنبه انسانی مسیح نفی می شد. امپراتور مارسیان برای رسیدگی به این مسئله دستور تشکیل شورای خلقیدون را صادر کرد. این شورا، نظریات ائوتوخس را رد کرده و مبانی اعتقادی خود را به صراحت اعلام نمود.
شورای خلقیدون، اعتقادنامه خود را به این صورت بیان نمود: عیسی مسیح در الوهیت و انسانیت کامل است، به این معنا که وی حقیقتاً انسان و در ضمن حقیقتاً خداست. عیسی مسیح دارای جسم و جان است. عیسی مسیح در مقام الهی، ذات خداست و در مقام انسانی، ذات انسان ها. وی یک انسان همانند ماست، اما بی گناه و معصوم است. او دارای دو جنبه الهی و انسانی است که آمیزش ناپذیر هستند. این جنبه ها هیچگاه از هم جدا نشده و تغییرناپذیرند. جنبه های الهی و انسانی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در عین اتحاد این جنبه ها، وجوه تمایز خود را حفظ می کنند.
برون ده شورای خلقیدون در واقع مقابله با چهار بدعت موجود بود.
• برخلاف نظر آریوس، عیسی مسیح دارای الوهیت حقیقی بود.
• برخلاف نظریه آپولیناریوس، عیسی مسیح دارای انسانیت کامل یود.
• برخلاف نظریه ائوتوخس، جنبه های الهی و انسانی مسیح با هم ادغام نمی شوند.
• برخلاف نظریه نستوریوس، جنبه های الهی و انسانی مسیح به طور جدایی ناپذیری در یک شخصیت واحد متحد و همراه هستند.
wiki: شورای خلقیدون