شور یز

لغت نامه دهخدا

شوریز. [ ش َ / شُو ] ( اِ ) ظاهراً مصحف شومیز. ( حاشیه برهان چ معین ). مُزارع و زراعت کننده. ( برهان ) ( آنندراج ). زراعت کننده و کشتکار. ( ناظم الاطباء ). مُزارع. ( جهانگیری ). || زمینی که بجهت زراعت کردن مستعد کرده باشند. ( برهان ) ( از آنندراج ). زمینی که برای کشت و تخم افشانی آماده کرده باشند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شومیز شود. || نام دارویی است. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

مزارع یا نام دارویی است

پیشنهاد کاربران

بپرس