شور و مور

لغت نامه دهخدا

شور و مور. [ رُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) شوم و ضعیف ، چه شور بمعنی شوم و نحس و نامبارک و مور بمعنی حقیر و ضعیف است و هرگاه خواهند کسی را یا چیزی را به زبونی و ناتوانی و حقارت وانمایند گویند «شور و مور است ». ( برهان ). درمانده و ضعیف و ناتوان و حقیر و کمینه و فرومایه و خوار و سفله و زبون. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) شور و غوغا و آشوب. ( برهان ). آشوب و غوغا. شور و غوغا و انقلاب. ( فرهنگ فارسی معین ). غوغا و آشوب و هنگامه. ( ناظم الاطباء ) :
ز بهر دو طامات ژاژ و مزخرف
همه ساله با خلق در شور و مورم.
سنائی.
و رجوع به شورمور شود.

فرهنگ فارسی

۱ - حقیر ضعیف : فلان شور و مور است . ۲ - شور و غوغا آشوب .

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - حقیر، ضعیف . ۲ - شور و غوغا، آشوب .

فرهنگ عمید

= شورمور

پیشنهاد کاربران

بپرس