شور و شر

/SuroSar/

معنی انگلیسی:
dramatics

لغت نامه دهخدا

شور و شر. [ رُ ش َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شورشر. شورشار. شورشرابا. شورو شغب. ( از ناظم الاطباء ). فتنه و فساد :
تا برنهاد زلفک شوریده را به رخ
اندرفتاد گرد همه شهر شور و شر.
عماره.
قولش مقر و مایه نور دل
تیغش مکان و معدن شور و شر.
ناصرخسرو.
سرش مدام ز شور شراب عشق خراب
چو مست دایم از آن گرد شور و شر میگشت.
سعدی.
عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود.
حافظ.
و رجوع به شور و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

شور شار شور شغب

پیشنهاد کاربران

به نظر بنده شور و شَر مترادف هستند به معنی هیجان
شوق و هیجان
به نظرم این کلمه یا واژه از Charivari فرانسه امده
Bruit assourdissant, vacarme رجوع شود به لاروس
به نظر اینجانب شر در ترکیب شور و شر مترادف همان شور است نه به معنای "بدی"؛ زیرا ظاهرا از واژۀ عربی" شرّة" - به کسر شین و فتح را و تای مربوطه - است به معنای تندی و شور و نشاط جوانی و در برابر فترت به کار رفته که به معنای سستی است. والله العالم.

بپرس