شوذنیق.[ ش َ ذَ ] ( معرب ، اِ ) شوذانق. سوذق. سوذنیق. شوذق. شوذنوق. سوذانق. شیذنوق. معرب شاهین. ( از المعرب جوالیقی ص 186، 187، 204 ). رجوع به مترادفات کلمه شود.