لغت نامه دهخدا
شوخیدن. [ دَ ]( مص ) شاد شدن و مسرور گشتن و شادمان شدن و خوشحال گشتن. || آزردن و اذیت رسانیدن. || متنفر کردن. || پنهان کردن. || زنگ زدن و زنگ خورده شدن. || چرک شدن و ناپاک گشتن. ( ناظم الاطباء ). چرکن شدن. ( برهان ). || تملق و چاپلوسی نمودن و خوشامد گفتن. || شتابی نمودن و تعجیل کردن. ( ناظم الاطباء ).